آشنایی با روانشناسی
روانشناسی علمی است که به مطالعه ذهن و رفتار انسان می پردازد و تأثیرات بیولوژیکی، فشارهای اجتماعی و عوامل محیطی را که بر افکار، اعمال و رفتار انسان تأثیر می گذارد، ردیابی می کند. روانشناسان و روانپزشکان با استفاده از این علم به درمان بیماری های روانی افراد می پردازند و برای درک ذهن انسان گام برمی دارند. به دست آوردن درک عمیق از روانشناسی به افراد کمک می کند تا در مورد اعمال و رفتار خود بینش پیدا کنند و دیگران را بهتر درک کنند. چیزهایی مانند زبان بدن، مهارت های ارتباطی و مهارت های مرتبط با اعتماد به نفس، همگی در روانشناسی گنجانده شده اند.
روانشناسی از هر علم دیگری قدیمی تر است. تاریخچه این علم مربوط به یونان باستان است; در همان زمان، ارسطو، افلاطون و سقراط نظریاتی در مورد فلسفه معنوی انسان بیان کردند. در تاریخ روانشناسی رابطه بسیار نزدیکی بین این علم و فلسفه وجود دارد و در پایان قرن نوزدهم روانشناسی بخشی از علم فلسفه شد. روانشناس با علومی مانند جامعه شناسی، فیزیولوژی و علوم اعصاب هم مرز است. این علم سابقه ای طولانی دارد; اما تاریخچه آن بسیار کوتاه است. در تاریخ روانشناسی، اولین آزمایشگاه اختصاص یافته به تحقیقات تجربی در سال 1879 در لایپزیگ آلمان توسط فردی به نام ویلهلم وونت تأسیس شد. وونت به عنوان پدر روانشناسی آزمایشگاهی شناخته می شود. شاید برایتان جالب باشد که بدانید اصطلاح روانشناسی از یک کلمه یونانی به معنای زندگی یا روح گرفته شده است و توسط فیلسوفی به نام رودولف گوسلینیوس ابداع شده است.
بنیانگذار روانشناسی ویلهلم وونت است که به عنوان پدر روانشناسی نیز شناخته می شود. این شخص اولین آزمایشگاه ویژه این علم را در آلمان ایجاد کرد. این رویداد روانشناسی را به عنوان علمی جدا از زیست شناسی و فلسفه تأیید کرد. در واقع، وونت از روشهای علمی در آزمایشگاهی ویژه برای مطالعه ذهن و رفتار انسان استفاده میکرد و از ترکیب فلسفه و زیستشناسی ایدههایی را میگرفت و به حوزه تحقیقاتی خود تبدیل میکرد.
روانشناسی واقعاً یک علم جدید است و بیشتر پیشرفت های آن در 150 سال گذشته انجام شده است. با این حال، ریشه های آن را می توان به یونان باستان در 500-400 قبل از میلاد ردیابی کرد. در آن زمان علم جزئی از فلسفه محسوب می شد که دانشمندانی چون سقراط، افلاطون و ارسطو در توسعه آن سهیم بودند. روانشناسی به عنوان یک علم مستقل در قرن نوزدهم آغاز شد در روزهای اولیه روانشناسی، دو نظریه نظری اصلی وجود داشت.
انواع روانشناسی
- عناصر جدیدی را برای علاقه مند نگه داشتن مردم معرفی کنید.
- تغییر روند فعالیت برای جلوگیری از خستگی و یکنواختی
- یادگیری چیزهای جدید بر اساس دانش افراد
- تعیین اهداف روشن مرتبط با کار افراد
- به افرادی که کارها را درست و دقیق انجام می دهند پاداش دهید
- به اطلاعات توجه کنید
- بررسی یادگیری
- از تماس چشمی موثر و مناسب استفاده کنید
- به نشانه های غیر کلامی دیگران توجه کنید
- آموزش استفاده از لحن برای تکمیل پیام
- مقالات مطالعاتی مرتبط با موضوع ارتباط غیرکلامی
رویکرد روانشناسی شناختی بر این مفهوم تمرکز دارد که اگر بخواهیم بفهمیم چه چیزی برای افراد مهم است، باید فرآیندهای واقعی را که در ذهن انسان رخ می دهد، کشف کنیم. بر اساس این رویکرد، روانشناسان شناخت افراد را به عنوان کنش ها یا فرآیندهای ذهنی قابل دستیابی بررسی می کنند. این رویکرد با عملکردهای ذهنی مانند حافظه، درک و توجه مرتبط است. اگر به دنبال یک روانشناس خوب هستید ، به لینک زیر مراجعه کنید .